سفارش تبلیغ
صبا ویژن
یادگارهایت (سه شنبه 88/9/24 ساعت 12:15 عصر)

امشب از اسمان دیده تو

روی شعرم ستاره میبارد

در سکوت سپید کاغذ ها

پنجه هایم جرقه میکارد

شعر دیوانه تب الودم

شرمگین از شیار خواهش ها

پیکرش را دوباره میسوزد

عطش جاودان اتشها

اری اغاز دوست داشتن است

گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست

از سیاهی چرا حذر کردن

شب پر از قطره های الماس است

انچه از شب به جای میماند

عطر سکر اور گل یاس است

اه بگذار گم شوم در تو

کس نیابد ز من نشانه ی من

روح سوزان اه مرطوب من

بوزد بر تن ترانه من

اه بگذار زین دریچه ی باز

خفته در پرنیان رویاها

با پر روشنی سفر گیرم

بگذرم از حصار دنیاها

دانی از زندگی چه میخواهم؟

من تو باشم ,تو, پای تا سر تو

زندگی گر هزار باره بود

بار دیگر تو بار دیگر تو

انچه در من نهفته دریاییست

کی توان نهفتنم باشد

با تو زین سهمگین توفانی

کاش یارای گفتنم باشد

بسکه لبریزم از تو می خواهم

بدوم در میان صحراها

سر بکوبم به سنگ کوهستان

تن بکوبم به موج دریاها

بسکه لبریزم از تو میخواهم

چون غبای ز خود فروریزم

زیر پای تو سر نهم ارام

به سبک سایه تو آویزم

اری اغاز دوست داشتن است

گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان دگر نیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست...

از فروغ فرخزاد





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 21 بازدید
    بازدید دیروز: 0
    کل بازدیدها: 8380 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • اشتراک در خبرنامه
  •