سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دنیای عاشقی: (سه شنبه 87/10/24 ساعت 6:27 عصر)

یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود غیر از خداهیشکی نبود تو دهکده ای عشق ما خبر از عاشقی نبود تا که یه روز محبت دیونگی وعشق تو باغچه ای گل رز شروع به بازی می کنن . دیونگی چشاشو می بنده محبت و عشق هر کدوم میرن یه گوشه ای پنهان می شن دیونگی اول میره سراغ محبت و اونو پیدا می کنه بعد با هم میرن سوراغ عشق محبت به دیونگی میگه عشق پشت گل رز دیونگی میره سوراغ گل رز انگشتشو فرو می کنه تو گلبرگای رز چند لحظه بعد می بینه از گلبرگای گل رز خون میاد با محبت میره جلو شاخه ای گل رز می زنه کنار بله درست حدس زدین عشق پشت گل رز بود و انگشت دیونگی چشماشو کور کرده بود و بعد ازاون دیونگی با محبت تا آخر عمر پیش عشق مونده بود.





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 7 بازدید
    بازدید دیروز: 0
    کل بازدیدها: 8366 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من
  • اشتراک در خبرنامه
  •